علی فقه مجیدی؛ زهرا ضرونی
چکیده
انتخاب نظام ارزی از طریق اثرگذاری بر بسیاری از متغیرهای اقتصادی میتواند نقش بسزایی در شرایط موجود و آینده اقتصاد هر کشوری ایفا نماید. همچنین، انتخاب رژیم نرخ ارز نقش اساسی در سیاستهای کلان اقتصادی در کشورهای درحال توسعه دارد. در این مطالعه به بررسی عوامل اقتصادی و سیاسی مؤثر بر انتخاب رژیمهای ارزی در کشورهای در حال توسعه با درآمد ...
بیشتر
انتخاب نظام ارزی از طریق اثرگذاری بر بسیاری از متغیرهای اقتصادی میتواند نقش بسزایی در شرایط موجود و آینده اقتصاد هر کشوری ایفا نماید. همچنین، انتخاب رژیم نرخ ارز نقش اساسی در سیاستهای کلان اقتصادی در کشورهای درحال توسعه دارد. در این مطالعه به بررسی عوامل اقتصادی و سیاسی مؤثر بر انتخاب رژیمهای ارزی در کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاتر و پایینتر از میانگین در دوره زمانی 2014-1990 با استفاده از روش لاجیت و پروبیت پرداخته شده است. بهطورکلی نظریههای رایج در انتخاب نظام ارزی نظریه انتخاب منطقه بهینه ارزی OAC، نظریه اقتصاد سیاسی و فرضیه بحران ارزی هستند که در این پژوهش بر تئوری OCA و اقتصادی سیاسی تأکید شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که عوامل OCA بر انتخاب رژیمهای نرخ ارز در کشورهای در حال توسعه تأثیرگذار هستند. متغیرهای اندازه اقتصاد، تورم و توسعه مالی احتمال انتخاب رژیم نرخ ارز شناور را افزایش میدهد و متغیرهای توسعه اقتصادی، میزان باز بودن تجاری و شوکهای پولی احتمال انتخاب آن را کاهش میدهند. بهطورکلی میتوان گفت که متغیر توسعه اقتصادی در هر دو گروه از کشورهای در حال توسعه بیشترین اثر را در انتخاب نرخ ارز ثابت دارد و تجارت خارجی در کشورهای در حال توسعه با درآمد پایینتر از میانگین و شوک پولی در کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاترین از میانگین، کمترین اثر را در انتخاب نرخ ارز ثابت داشتهاند.
بختیار جواهری؛ اسعد اله رضایی
چکیده
مطالعه بازار نفت و بررسی تقاضای نفت کشورهای عمده واردکننده نفت، یک نیاز عمده برای هدایت و راهبرد بازاریابی نفت در کشورهای صادرکننده نفتخام است. به طوریکه تخمین تابع تقاضای کشورهای وارد کننده نفت و بررسی عوامل موثر بر تقاضای نفت آنها می تواند عامل مهمی در برنامه ریزی و سیاستگذاری کشورهای صادر کننده برای فروش نفت باشد. ایران نیز ...
بیشتر
مطالعه بازار نفت و بررسی تقاضای نفت کشورهای عمده واردکننده نفت، یک نیاز عمده برای هدایت و راهبرد بازاریابی نفت در کشورهای صادرکننده نفتخام است. به طوریکه تخمین تابع تقاضای کشورهای وارد کننده نفت و بررسی عوامل موثر بر تقاضای نفت آنها می تواند عامل مهمی در برنامه ریزی و سیاستگذاری کشورهای صادر کننده برای فروش نفت باشد. ایران نیز از این امر مستثنی نیست با توجه به اینکه ایران یکی از صادرکنندگان عمده نفت است و نفت بیشترین سهم را در صادرات داراست، پس این نیاز در ایران نیز احساس میشود و باعث شده در این زمینه کارهای متعددی انجام گیرد.
لذا در این مقاله تقاضای نفت کشور هند که از خریداران عمده نفت خام ایران می باشد به عنوان یک کشور در حال توسعه مورد بررسی قرار می گیرد. برای این کار ابتدا متغیرهای مهم و تاثیر گذار بر تقاضای نفت مورد بررسی قرار میگیرد که این متغیرها شامل تولید ناخالص ملی، قیمت نفت خام و سهم بخش حمل و نقل و صنعت در تولید ناخالص داخلی می باشد. در این مقاله ابتدا ساختار بازار انرژی کشور هند را بررسی نموده و سپس مدل مناسبی برای تقاضای نفت خام این کشور طراحی و پس از جمع آوری داده-ها و انجام آزمون های مانایی و همجمعی تابع مذکور برآورد میگردد.
نتایج حاصل نشان می دهد که تمامی ضرایب علامت مورد انتظار تئوریک را دارند. کشش قیمتی 09/0 و کشش درآمدی 08/1 میباشد؛ متغیرهای صنعت، حمل و نقل و مصرف نفت دوره قبل معنادار نبودند.
ابراهیم گرجی؛ معصومه علیپوریان؛ حسین سرمدی
چکیده
در دهههای اخیر،در اقتصاد جهانی تغییرات خیلی سریع بهوقوع پیوسته که موجب تغییر شکل ساختار اشتغال در مقیاس جهانی وادغام بیشتر اقتصادهای ملی در اقتصاد جهانی شده است. همچنین حجم تجارت جهانی و جریان سرمایه بین کشورها به بالاترین سطح خود از لحاظ تاریخی رسیده است. فناوری ارتباطات وحمل ونقل موجب ایجاد شبکههای پیچیده بین المللی تولید ...
بیشتر
در دهههای اخیر،در اقتصاد جهانی تغییرات خیلی سریع بهوقوع پیوسته که موجب تغییر شکل ساختار اشتغال در مقیاس جهانی وادغام بیشتر اقتصادهای ملی در اقتصاد جهانی شده است. همچنین حجم تجارت جهانی و جریان سرمایه بین کشورها به بالاترین سطح خود از لحاظ تاریخی رسیده است. فناوری ارتباطات وحمل ونقل موجب ایجاد شبکههای پیچیده بین المللی تولید گشته وتولیدات صنعتی وصادراتی کشورهای در حال توسعه، بویژه کشور چین وعرضه جهانی آنها،به سطح بی سابقه ای رسیده است. تغییرات اساسی در سیاستهای اقتصادی، پروسه(جریان)جهانی شدن را همراهی میکند. تاکید این سیاستها بر روی نرخ پایین تورم،آزادسازی بازارها،کاهش تصدی دولت وبخش عمومی وگسترش جریان فرامرزی کالاها وخدمات وامور مالی است. دراین مقاله، رابطه بین جهانی شدن اقتصاد وسطح اشتغال در ایران وبرخی کشورهای در حال توسعه برای دوره زمانی1988-2004از طریق روش رگرسیونی دادههای تلفیقی بررسی شده است. براساس یافته های تحقیق،شاخص نسبت صادرات وواردات به کل GDPبه عنوان شاخص جهانی شدن اقتصاد در مورد کشورهای مورد مطالعه، معنی دار ومطابق تئوری میباشد. شاخص نسبت سرمایه گذاری خارجی به کل تشکیل سرمایه ناخالص داخلی به عنوان دیگر شاخص جهانی شدن،مطابق با تئوری بوده،اما ضریب آن بی معنی است. با افزایش میزان تولید کالاهاو خدمات ونسبت صادرات با تکنولوژی بالا به کل صادرات در این کشورها سطح اشتغال افزایش یافته،که این امر مطابق با تئوری واز لحاظ آماری معنی دار است. همچنین با افزایش سطح دستمزدها، سطح اشتغال در کشورهای مورد مطالعه، مطابق با تئوری، کاهش یافته است.