سهیل رودری؛ مسعود همایونی فر؛ مصطفی سلیمی فر
چکیده
شبکه بانکی نقش برجستهای در تامین مالی کسب و کارها ایفا مینماید. در سالهای گذشته بواسطه افزایش مخارج جاری دولت و عدم افزایش متناسب درآمدهای دولت، کسری بودجه را ایجاد نموده است و بدلیل وابستگی زیاد بین دولت و شبکه بانکی در برخی موارد افزایش مخارج از طریق اخذ تسهیلات و استقراض از شبکه بانکی تامین شده است. از سوی دیگر همبستگی میان ...
بیشتر
شبکه بانکی نقش برجستهای در تامین مالی کسب و کارها ایفا مینماید. در سالهای گذشته بواسطه افزایش مخارج جاری دولت و عدم افزایش متناسب درآمدهای دولت، کسری بودجه را ایجاد نموده است و بدلیل وابستگی زیاد بین دولت و شبکه بانکی در برخی موارد افزایش مخارج از طریق اخذ تسهیلات و استقراض از شبکه بانکی تامین شده است. از سوی دیگر همبستگی میان نوسانات مخارج جاری دولت، بدهی دولت به شبکه بانکی و نرخ ارز با توجه به دوره زمانی بروز نوسانات متفاوت باشد. همین منظور در پژوهش حاضر با استفاده از الگوی تبدیل موجک در بازه زمانی 1397-1388 بصورت ماهانه، نوسانات نرخ ارز اسمی، بدهی دولت به شبکه بانکی و مخارج جاری دولت در سه سطح تجزیه شده است. نتایج نشان میدهد هرچه دوره زمانی نوسانات افزایش یابد همبستگی نیز افزایش مییابد. بر این اساس کمترین همبستگی مثبت در طی زمان مربوط به نرخ ارز و مخارج جاری دولت میباشد که در بلندمدت به 28 درصد افزایش مییابد. همبستگی میان نوسانات نرخ ارز و بدهی دولت به شبکه بانکی از 17 درصد در کوتاهمدت به 53 درصد در بلندمدت میرسد و بیشترین میزان همبستگی میان نوسانات مخارج جاری دولت و بدهی دولت به شبکه بانکی میباشد که از 32.5 درصد در کوتاهمدت به 76 درصد در بلندمدت افزایش مییابد. درواقع براساس نتایج شبکه بانکی به عنوان ابزاری جهت پوشش مخارج جاری دولت بوده است و با توجه به بروز نوسانات ارزی در کشور و افزایش مخارج جاری دولت، میتواند بدهی دولت به شبکه بانکی نیز افزایش یابد و توان اعتباری شبکه بانکی را کاهش دهد.
حسن حیدری؛ سولماز صادق پور؛ مرتضی دهقاندرست
چکیده
این مقاله به بررسی رابطه بین نوسانات تورم و میزان تسهیلات اعطایی قرضالحسنه بانکهای تجاری طی سالهای 1393- 1384 با استفاده از دادههای ماهیانه میپردازد. به این منظور از روش همبستگی شرطی پویای تصحیح شده (cDCC) الگوی خودرگرسیونی تعمیم یافته مبتنی بر واریانس ناهمسان شرطی (MGARCH) استفاده میشود. نتایج به دست آمده حاکی از این است که بین نااطمینانی ...
بیشتر
این مقاله به بررسی رابطه بین نوسانات تورم و میزان تسهیلات اعطایی قرضالحسنه بانکهای تجاری طی سالهای 1393- 1384 با استفاده از دادههای ماهیانه میپردازد. به این منظور از روش همبستگی شرطی پویای تصحیح شده (cDCC) الگوی خودرگرسیونی تعمیم یافته مبتنی بر واریانس ناهمسان شرطی (MGARCH) استفاده میشود. نتایج به دست آمده حاکی از این است که بین نااطمینانی تورم و میزان تسهیلات اعطایی قرضالحسنه همبستگی مثبتی وجود دارد. بدین معنی که برخلاف تصور موجود با افزایش نوسانات تورم، افزایش قیمت تمام شده پول برای بانکها و نیز کاهش قدرت خرید مردم، میزان سپردههای قرضالحسنه و درنتیجه تسهیلات اعطایی از محل این سپردهها کاهش نمییابد. این نتیجهگیری میتواند تأثیر مستقیمی بر نحوه سیاستگذاری بانکها داشته باشد. بانکها در دوران تورم و برای جلوگیری از کاهش میزان سپردههای مدتدار خود، سیاستهایی را اتخاذ میکنند که سپردهگذاران را تشویق به این نوع سپردهگذاری نمایند. این سیاست بانکی در صورت اثرگذار بودن بایستی باعث کاهش میزان سپردههای جایگزین همانند سپردههای قرضالحسنه گردد. این مساله دقیقاً به معنی کاهش میزان تسهیلات قرضالحسنه اعطایی بانکها در این بازه زمانی است؛ درحالیکه نتایج به دست آمده از این پژوهش عکس مساله بالا را نشان میدهد. این بدان معنی است که بانکها برای حفظ منابع مالی خود در دوران تورم بایستی به فکر اتخاذ سیاستهای مناسب دیگری باشند.
علی تک روستا؛ حبیب مروت؛ حسین تک روستا
چکیده
وقوع بحران مالی سال 2007میلادی، اهمیت اندازه گیری ریسک و عدم اطمینان در بازارهای مالی را بیش از پیش نمایان ساخت. یکی از مهمترین معیارهای اندازه گیری ریسک مالی، نوسانات1 (تلاطم - تغییر پذیری) بازارهای مالی است. به منظور مدلسازی مناسب نوسانات شاخصهای مالی باید ویژگیهای آماری آنها تعیین شود.
در این مقاله تلاش شده است تا بعد از شناسایی ...
بیشتر
وقوع بحران مالی سال 2007میلادی، اهمیت اندازه گیری ریسک و عدم اطمینان در بازارهای مالی را بیش از پیش نمایان ساخت. یکی از مهمترین معیارهای اندازه گیری ریسک مالی، نوسانات1 (تلاطم - تغییر پذیری) بازارهای مالی است. به منظور مدلسازی مناسب نوسانات شاخصهای مالی باید ویژگیهای آماری آنها تعیین شود.
در این مقاله تلاش شده است تا بعد از شناسایی ویژگی های نوسانات بازده روزانه سهام در بورس اوراق بهادار تهران،با در نظر گرفتن این ویژگیها، مدل مناسبی بر دادهها برازش شود تا بتواند رفتار این شاخص را توضیح دهد.
آزمونهای آماری نشان دادند که بازدهی روزانه سهام بورس اوراق بهادار تهران دارای توزیع با دنباله ضخیم بوده و از فرایند برگشت به میانگین تبعیت میکند. همچنین استفاده از مدلهای TARCH، EGARCH و آزمونهای آماری وجود اثرات اهرمی را تایید نکردند. بنابراین با توجه به این ویژگی ها مدل AR(2)- GARCH(1,1) به عنوان مدل مناسب برای توضیح رفتار نوسانات بازده روزانه سهام بورس اوراق بهادار تهران انتخاب شد.