پروین تشکری صالح؛ مهدی خداپرست مشهدی؛ مهدی فیضی
چکیده
مطالعات تجربی نشان میدهند نرخ ترجیح زمانی افراد برای دورههای دورتر کمتر از زمانهای نزدیک است. بهبیاندیگر افراد در رفتار بین دورهای خود به سمت اکنون تورش دارند که باعث میشود سطح پسانداز جامعه در عمل کمتر از سطح بهینه آن شود. با توجه به اینکه سیستمهای شناختی ظرفیت انطباق در خلال یادگیری و هم تکاملی دارند، هدف این پژوهش ...
بیشتر
مطالعات تجربی نشان میدهند نرخ ترجیح زمانی افراد برای دورههای دورتر کمتر از زمانهای نزدیک است. بهبیاندیگر افراد در رفتار بین دورهای خود به سمت اکنون تورش دارند که باعث میشود سطح پسانداز جامعه در عمل کمتر از سطح بهینه آن شود. با توجه به اینکه سیستمهای شناختی ظرفیت انطباق در خلال یادگیری و هم تکاملی دارند، هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش است که آیا تجربههای شخصی فرد طی فرایند یادگیری، میتوانند ترجیحات زمانی او را تحت تأثیر قرار دهند. برای پاسخ به این پرسش پس از بررسی نظری موضوع، اقدام به بررسی این فرضیه با روش تجربی آزمایش شده است. در این آزمایش 129 دانشجوی رشته اقتصاد از بین دانشجویان اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد شرکت کرده و پارامترهای ترجیح زمانی (پارامتر اکنونگرایی و پارامتر ترجیح زمانی بلندمدت) آنها، با روش آزمایشگاهی «فهرست قیمتی چندگانه» استخراج شده است. همچنین شرکتکنندگان به پرسشنامهای پاسخ دادند که تجربههای فردی آنها در تصمیمگیری بین دورهای را نشان میدهد. با توجه به نرمال نبودن توزیع دادهها از آزمون ناپارامتری و رگرسیون ناپارامتری برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج آزمایش نشان میدهد شرکتکنندگان در رفتار بین دورهای خود ناسازگاری زمانی و تورش به سمت اکنون دارند، اما پارامتر اکنونگرایی بین افراد با تجربههای مختلف متفاوت است. درعینحال نرخ ترجیح زمانی بلندمدت تحت تأثیر تجربههای افراد قرار نگرفته است.
محمد لشکری
چکیده
آموزش نیاز اولیه انسان به دانش را برآورده و وسیله ای را برای کمک به پاسخ گویی به دیگر نیازهای اساسی فراهم می کند و به تداوم و تسریع توسعه کلی جامعه یاری می رساند. همچنین نیروی انسانی ماهر مورد نیاز برای بخشیدن مدرن و بخش سنتی را فراهم می کند و به وسیله توسعه دانش، مهارت ها و ظرفیت های تولید نیروی کار را افزایش می دهد. آموزش نه تنها به ...
بیشتر
آموزش نیاز اولیه انسان به دانش را برآورده و وسیله ای را برای کمک به پاسخ گویی به دیگر نیازهای اساسی فراهم می کند و به تداوم و تسریع توسعه کلی جامعه یاری می رساند. همچنین نیروی انسانی ماهر مورد نیاز برای بخشیدن مدرن و بخش سنتی را فراهم می کند و به وسیله توسعه دانش، مهارت ها و ظرفیت های تولید نیروی کار را افزایش می دهد. آموزش نه تنها به بهبود درآمد نسل حاضر، بلکه به بهبود توزیع آینده درآمد، اشتغال و سایر فرصت ها کمک می کند. نظریه منابع انسانی فرض می کند که درآمد شخصی افراد تابعی از آموزش و تجربه آنهاست، بنابراین نابرابری در توزیع درآمد را باید در نابرابری های آموزشی جستجو کرد. آموزش فرایندی پویاست که مهارت و توانمندی نیروی انسانی، بازدهی او و در نتیجه درآمد فرد و جامعه را افزایش می دهد. در پژوهش حاضر، براساس نظریه منابع انسانی که تغییرات درآمد را تابعی از سطح تحصیل و تجربه میداند و فرض می کند که سطح درآمد عمدتاً توسط دو متغیر آموزش و تجربه تعیین می شود، برای توجیه تغییرات درآمد شخصی افراد با توجه به نظریه منابع انسانی مدل نیمه لگاریتمی با 3000 اطلاعات جمع آوری شده از چهار نوع بخش آموزشی دولتی، آموزشی خصوصی، و غیرآموزشی دولتی و غیرآموزشی خصوصی مربوط به آبان ماه 1386 (داده های مقطعی) با استفاده از نرم افزار Eviews5 به روش OLS برآورد شد و مورد آزمون قرار گرفت. ضمن بررسی سازگاری مدل با نظریه منابع انسانی فرضیه های زیر، آزمون و تمام آنها تأیید شدند:
درآمد شخصی افراد با میزان تحصیلات آنها رابطه مستقیم دارد.
درآمد شخصی افراد با میزان تجربه آنها رابطه مستقیم دارد.
درآمد مردان در شرایط یکسان تحصیل و تجربه از درآمد زنان بیشتر است.
بازده آموزش در بخش های آموزشی از بخش های غیر آموزشی بیشتر است.