سید علی حسینی ابراهیم آباد؛ خلیل جهانگیری؛ مهدی قائمی اصل؛ حسن حیدری
چکیده
مفاهیم مقیاس-زمان، سریهای زمانی با دنبالههای پهن و چولگی و تفکیک دورههای پژوهش بر اساس شوکهای اقتصادی در بهینهیابی سبد دارایی از اهمیت ویژهایی برخوردار است. لزوم داشتن توزیع نرمال سری بازدهیها و عدم امکان فروش استقراضی از ایرادات بنیادی وارد به مدل مارکوویتز است. همچنین وجود خصلتهای چولگی و دمهای پهن در سری ...
بیشتر
مفاهیم مقیاس-زمان، سریهای زمانی با دنبالههای پهن و چولگی و تفکیک دورههای پژوهش بر اساس شوکهای اقتصادی در بهینهیابی سبد دارایی از اهمیت ویژهایی برخوردار است. لزوم داشتن توزیع نرمال سری بازدهیها و عدم امکان فروش استقراضی از ایرادات بنیادی وارد به مدل مارکوویتز است. همچنین وجود خصلتهای چولگی و دمهای پهن در سری بازده داراییهای مالی اهمیت معرفی چولگی در توزیع خطا مدل MGARGH را نشان میدهد که نتیجه آن بهبود رهیافت مارکوویتز با استفاده از ماتریس کواریانس مستخرج از مدلهای MGARCH مبتنی بر توزیع چوله چندمتغیره نامتقارن است. ضمنا با استفاده از تحلیل موجک میتوان واریانس و کواریانسهای کاراتری در مقیاسهای زمانی متفاوت محاسبه نمود. از اینرو هدف پژوهش حاضر غلبه بر مشکلات مطروحه در مدل مارکوویتز از طریق کاربرد مدل Bayesian DCC-GARCH مبتنی بر تحلیل موجک و رهیافت هانگ و لیتزنبرگر میباشد. دادههای مورد استفاده در این پژوهش شامل بازده قیمت سهام گروههای منتخبی از بازار سرمایه ایران است که بیشترین تاثیر را از تحریمهای اقتصادی طی دوره 24/9/1387 الی 26/3/1398 متحمل شدهاند. دوره زمانی مذکور به دوران قبل از برجام، پسا برجام و خروج آمریکا از برجام تفکیک شده است. همچنین از ماتریس کواریانس حاصل از 2 روش متفاوت (غیرشرطی و شرطی مستخرج از مدل Bayesian DCC-GARCH) در مدل بهینهیابی سبد دارایی هانگ و لیتزنبرگر در مقیاسهای زمانی 4 گانه استفاده شده است. نتایج حاکی از وجود خصلت چندمقیاسه بودن تئوری بهینهیابی سبد دارایی هانگ و لیتزنبرگر در بازار سرمایه ایران بود. بهگونهایی که کارایی سبدهای دارایی در مقیاسهای میان ماهانه و بلندمدت بیشتر از کارایی این سبدها در مقیاسهای کوتاهمدت است. ضمن آنکه در تمامی زیربخشها سبدهای دارایی که با استفاده از توزیع بیزی حاصل شدهاند دارای کارایی بالاتری نسبت به سایر سبدهایی هستند که از سایر توزیعهای آماری بهدست آمدند.
مهدی قائمی اصل؛ محمد حسین مهدوی عادلی؛ شهاب متین؛ سید مهدی موسوی بررودی
چکیده
بخش نفت در بیشتر کشورهای صادرکننده، دولتی بوده و درآمدهای نفتی متعلق به دولت است. فرضیه اصلی این پژوهش آن است که وابستگی دولت به درآمدهای نفتی، باعث بروز پدیده انفعال سیاستی در اقتصاد ایران شده است. به عبارت دیگر، اجرای سیاست های پولی بانک مرکزی و سیاست های مالی دولت در ایران، وابستگی شدیدی به درآمدهای نفتی دارد و بودجه ریزی و تغییرات ...
بیشتر
بخش نفت در بیشتر کشورهای صادرکننده، دولتی بوده و درآمدهای نفتی متعلق به دولت است. فرضیه اصلی این پژوهش آن است که وابستگی دولت به درآمدهای نفتی، باعث بروز پدیده انفعال سیاستی در اقتصاد ایران شده است. به عبارت دیگر، اجرای سیاست های پولی بانک مرکزی و سیاست های مالی دولت در ایران، وابستگی شدیدی به درآمدهای نفتی دارد و بودجه ریزی و تغییرات پولی، به جای برخورداری از جنبه فعال و اثرگذار، ماهیتی منفعل و اثرپذیر دارند و تابع شوک های درآمدهای نفتی هستند.
در این پژوهش به منظور بررسی این فرضیه، از داده های فصلی دوره 1369:1 الی 1389:4 متغیرهای درآمدهای نفتی، مخارج دولت (به عنوان نماینده سیاست مالی)، پایه پولی (به عنوان نماینده سیاست پولی)، تولیدناخالص داخلی، نرخ ارز و شاخص تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی(به عنوان شاخص قیمت) در چارچوب یک مدل خودتوضیحی برداری اصلاح شده عاملی بیزین استفاده شده است.
نتایج توابع عکس العمل آنی و تجزیه واریانس به وضوح فرضیه وجود انفعال پولی و مالی در اقتصاد ایران را تایید می کنند. به عبارت دیگر، در میان متغیرهای مدل، بیشترین تاثیرپذیری از شوک درآمدهای نفتی به ترتیب متعلق به پایه پولی و مخارج دولت بوده است. به عقیده نویسندگان، دو راهکار اساسی برای مقابله با انفعال سیاستی در ایران، عقیمسازی و باثباتسازی درآمدهای نفتی از طریق مدیریت صحیح صندوقهای تثبیتکننده و تنوع بخشی به صادرات است.