سید عبدالحمید ثابت؛ سعید ملک الساداتی؛ مسعود صالحی رزوه؛ سید مهدی نعمتی خیرآبادی
چکیده
چکیده
این مطالعه به این پرسش کلیدی پاسخ داده است که «چگونه تئوری طراحی بازار (با تأکید بر تئوری جورسازی) میتواند به حل مسائل حوزه تأمین مالی شرکتی کمک کند»؟ لذا در ابتدا شکستهای بازار در حوزه تأمین مالی و نابازار تأمین مالی متناسب با مراحل عمر شرکتها شناسایی شد و سپس بر مبنای آن، یک مدل نظری در قالب مدلهای مفهومی برای تعیین ...
بیشتر
چکیده
این مطالعه به این پرسش کلیدی پاسخ داده است که «چگونه تئوری طراحی بازار (با تأکید بر تئوری جورسازی) میتواند به حل مسائل حوزه تأمین مالی شرکتی کمک کند»؟ لذا در ابتدا شکستهای بازار در حوزه تأمین مالی و نابازار تأمین مالی متناسب با مراحل عمر شرکتها شناسایی شد و سپس بر مبنای آن، یک مدل نظری در قالب مدلهای مفهومی برای تعیین نحوه بهرهبرداری از ظرفیتهای تئوری طراحی بازار و تئوری جورسازی در حل مسائل حوزه تأمین مالی شرکتی ارائه شد. در این راستا محدودسازی روشهای تأمین مالی شرکتی متناسب با مراحل عمر شرکتها بهمنظور شناسایی طرفین بازار، بررسی ویژگیهای تخصیصهای مالی و نیز تعیین فرضهای طراحی الگوریتمها مد نظر بوده است. نتایج پژوهش نشان داد «شکست بازار» در تأمین مالی نقد شرکتهای نوپا (مراحل شروع فعالیت و اوایل فعالیت) و «نابازار» در تأمین مالی غیرنقد (تهاتری) شرکتهای رشدیافته (مراحل تثبیت و توسعه) وجود دارد. لذا بر مبنای آن 3 مدل مفهومی شامل یک مدل مفهومی تأمین مالی نقد (مبادله شرکت با منبع مالی) و دو مدل مفهومی تهاتر (مبادله شرکت با شرکت) – با لحاظ یکسویه یا دوسویه بودن بازار- طراحی شد. این مدلهای مفهومی، در اهداف طرفین برای حضور در بازار، هویت طرفین بازار، مورد مبادله و نوع مبادله، تفاوت اساسی دارد. در انتها با تأکید بر پایداری خروجیهای الگوریتمها، 4 الگوریتم جهت بهبود تخصیصهای مالی در تأمین مالی شرکتی پیشنهاد شد.
محمد حسین حسین زاده بحرینی؛ سعید ملک الساداتی
چکیده
وجه تمایز بانکداری اسلامی نسبت به سایر سیستمهای بانکی، ضرورت مشارکت وام دهنده در ریسک فعالیتی است که دریافتکننده تسهیلات انجام میدهد. به بیان بهتر انتظار بر این است که بانکهای اسلامی، با مشارکت در ریسک، به جای پول –که از عنصر ریسک تهی است- بنگاههای تولیدی را به سرمایه مخاطرهپذیر مجهز سازند. امری که در صورت تحقق میتواند ...
بیشتر
وجه تمایز بانکداری اسلامی نسبت به سایر سیستمهای بانکی، ضرورت مشارکت وام دهنده در ریسک فعالیتی است که دریافتکننده تسهیلات انجام میدهد. به بیان بهتر انتظار بر این است که بانکهای اسلامی، با مشارکت در ریسک، به جای پول –که از عنصر ریسک تهی است- بنگاههای تولیدی را به سرمایه مخاطرهپذیر مجهز سازند. امری که در صورت تحقق میتواند زمینهساز جهش تولید و رشد اشتغال باشد. با این وجود به نظر میرسد در عرصه عمل، ناتوانی در نظارت دقیق بر فرآیند اعطای تسهیلات و رفع عدم تقارن اطلاعاتی نسبت به مشتریان، شبکه بانکی کشور را ناگزیر از آن ساخته که با اجتناب از مخاطره، به شیوههای تأمین مالی مبتنی بر نرخ بهره ثابت روی بیاورند؛ غافل از آنکه این جهتگیری، بیشترین آسیب را متوجه فعالیتهای تولیدی خواهد نمود. این مقاله به سنجش عملکرد نظام بانکی کشور در تأمین سرمایه مخاطرهپذیر پرداخته و قصد دارد به این پرسش پاسخ دهد که تا چه اندازه سیستم بانکی کشور، خود را در ریسک فعالیتهای تولیدی اقتصاد سهیم میداند. بدین منظور، هم عملکرد نظام بانکی در عرصه اجرا و هم نگرش عمومی افراد ذی ربط نسبت به عملکرد این سیستم مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد نه تنها در عمل سیستم بانکی کشور در تأمین سرمایه مخاطرهپذیر ناتوان بوده که علاوه بر آن گروههای ذی ربط اعم از کارکنان شبکه بانکی به عنوان مجریان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عنوان قانون گذاران، محققین اقتصاد اسلامی در حوزه و دانشگاه به عنوان نظریه پردازان و همچنین مشتریان بانک نسبت به عملکرد این سیستم در تأمین سرمایه مخاطرهپذیر نگرش مثبتی ندارند.