زهره اسکندری پور؛ مرضیه اسفندیاری؛ نظر دهمرده؛ محمد حسن فطرس
چکیده
با توجه به وابستگی اقتصاد کشور به بانکها بهعنوان مهمترین منبع تأمین مالی بنگاهها، بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد سیستم بانکی، اهمیت بالایی دارد؛ ازاینرو در این مطالعه به بررسی تأثیر شوکهای نرخ ارز، قیمت نفت خام، شاخص کل سهام و بودجه دولت بر عملکرد (سودآوری) سیستم بانکی کشور در قالب 12 سناریو مبتنی بر واکنش سودآوری شبکه بانکی ...
بیشتر
با توجه به وابستگی اقتصاد کشور به بانکها بهعنوان مهمترین منبع تأمین مالی بنگاهها، بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد سیستم بانکی، اهمیت بالایی دارد؛ ازاینرو در این مطالعه به بررسی تأثیر شوکهای نرخ ارز، قیمت نفت خام، شاخص کل سهام و بودجه دولت بر عملکرد (سودآوری) سیستم بانکی کشور در قالب 12 سناریو مبتنی بر واکنش سودآوری شبکه بانکی نسبت به 2%، 5% و 10% شوک در متغیرهای یاد شده پرداخته شد. برای این منظور دادههای تحقیق از ماتریس SAM سال 1390 مرکز پژوهشهای مجلس و جدول داده–ستانده سال 1395 بانک مرکزی گردآوری گردید. همچنین، جهت تجزیهوتحلیل دادهها از مدل تعادل عمومی محاسبهپذیر پویای بازگشتی (RDCGE) و نرمافزار MathLab استفاده شد. نتایج نشان داد نرخ غیررسمی ارز و قیمت نفت خام تأثیر معکوس و شاخص کل سهام و بودجه دولت تأثیر مستقیم بر سودآوری شبکه بانکی دارد؛ بهطوریکه اگر شوک مثبت بهاندازه 2%، 5% و 10% به نرخ غیررسمی ارز وارد شود، سودآوری شبکه بانکی حداکثر بهترتیب 73/1، 01/2 و 57/2 درصد کاهش مییابد. همچنین، اگر شوک مثبت بهاندازه 2%، 5% و 10% به قیمت نفت خام وارد شود، سودآوری شبکه بانکی حداکثر بهترتیب 41/1، 63/1 و 03/2 درصد کاهش مییابد. علاوه براین، اگر شوک مثبت بهاندازه 2%، 5% و 10% به شاخص کل سهام وارد شود، سودآوری شبکه بانکی حداکثر بهترتیب 47/0، 97/0 و 52/1 درصد افزایش مییابد. درنهایت، اگر شوک مثبت بهاندازه 2%، 5% و 10% به بودجه دولت وارد شود، سودآوری شبکه بانکی حداکثر بهترتیب 38/0، 44/0 و 61/0 درصد افزایش مییابد.
محمد حسن فطرس؛ مهدی فردوسی؛ سعید عیسی زاده؛ حمید سپهردوست
چکیده
در ایران نقش بازار پول (بانکها) در تأمین مالی بخشهای مختلف اقتصادی بهمراتب قویتر از بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) است. طی دو دهۀ گذشته، سیستم بانکی در سراسر دنیا تغییرات قابل ملاحظهای را در محیط فعالیت خود تجربه کرده است و عوامل داخلی و خارجی متعددی بر ساختار و عملکرد آن تأثیرگذار بوده است. باوجوداین بر خلاف تمامی تغییرات مذکور، ...
بیشتر
در ایران نقش بازار پول (بانکها) در تأمین مالی بخشهای مختلف اقتصادی بهمراتب قویتر از بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) است. طی دو دهۀ گذشته، سیستم بانکی در سراسر دنیا تغییرات قابل ملاحظهای را در محیط فعالیت خود تجربه کرده است و عوامل داخلی و خارجی متعددی بر ساختار و عملکرد آن تأثیرگذار بوده است. باوجوداین بر خلاف تمامی تغییرات مذکور، سیستم بانکی همچنان میداندار اصلی تأمین مالی فعالیت اقتصادی در بسیاری از کشورهاست؛ بنابراین ارزیابی عملکرد نظام بانکی حائز اهمیت است. سودآوری ازجمله عوامل تأثیرگذار در ارزیابی عملکرد بانکها محسوب میشود؛ ازاینرو شناخت عوامل مؤثر بر آن که مشتمل بر عوامل درونی و بیرونی است، ضروری مینماید. در این پژوهش به بررسی اثرات ساختار بازار و رفتار ریسکپذیری بر سودآوری نظام بانکی ایران (33 بانک) طی دورۀ 1382-1393 پرداخته شده است. یافتهها با استفاده از رهیافت پنلدیتا و روش GLS نشان میدهد که افزایش تمرکز در بازار بانکی ایران و عامل ریسک به ترتیب اثرات مثبت و منفی بر سودآوری داشته است. اثر مثبت شاخص تمرکز بازار بانکی بر سودآوری، تأیید کنندۀ فرضیۀ ساختار – رفتار – عملکرد است. نتایج دیگر اینکه سودآوری نظام بانکی ایران تحت تأثیر مثبت بهرهوری کارکنان، شاخص توسعۀ بازار سرمایه و شاخص مدیریت هزینه و تأثیر منفی شاخصهای نقدینگی و تنوع عملیات بانکی بوده است.
محمد حسن فطرس؛ علی دلایی میلان
چکیده
با محدود شدن درآمدهای نفتی در ایران، نیاز به تامین مالی بخش عمومی از طریق مالیاتستانی افزایش یافته است. بررسی اقتصاد زیرزمینی و فرار مالیاتی میتواند در این خصوص به سیاستگذاران و مشاورین اقتصادی کشور کمک کند. نرخ مالیاتی و سهم تامین اجتماعی ، دو متغیر اصلی اثرگذار بر حجم اقتصاد زیرزمینی و فرار مالیاتی هستند. این پژوهش از چارچوب ...
بیشتر
با محدود شدن درآمدهای نفتی در ایران، نیاز به تامین مالی بخش عمومی از طریق مالیاتستانی افزایش یافته است. بررسی اقتصاد زیرزمینی و فرار مالیاتی میتواند در این خصوص به سیاستگذاران و مشاورین اقتصادی کشور کمک کند. نرخ مالیاتی و سهم تامین اجتماعی ، دو متغیر اصلی اثرگذار بر حجم اقتصاد زیرزمینی و فرار مالیاتی هستند. این پژوهش از چارچوب الگوهای تعادل عمومی برای الگو سازی اقتصاد زیرزمینی ایران و بررسی اثر تکانههای مالیاتی، تکانه سهم تامین اجتماعی بر اقتصاد رسمی، زیرزمینی و فرار مالیاتی استفاده کرده است. نتایج ارزیابی نشان می دهد که الگو ارائه شده تقریبا به خوبی توانسته است رفتار ادواری و نوسانات متغیرها را شبیه سازی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد، یک تکانه مثبت نرخ مالیات شرکتی، مالیات بر درآمد و سهم تامین اجتماعی منجر به کاهش تولید رسمی، افزایش تولید زیرزمینی، افزایش فرار مالیاتی و کاهش درآمد دولت می شود. تفاوت آنها در اندازه تاثیر آن است. تکانه مثبت درآمدهای نفتی نیز باعث افزایش تولید رسمی و کاهش اقتصاد زیرزمینی و به طبع آن کاهش فرار مالیاتی شده است.
محمدحسن فطرس؛ حسین توکلیان؛ رضا معبودی
چکیده
اقتصاد ایران، در سال های اخیر افزایش تکانه های پولی و تورم فزاینده را تجربه کرده است. به همین علت، انتظار می رود تکانه پولی تاثیر مثبتی بر تورم دارد. براین اساس، پژوهش حاضر تاثیر تکانه پولی بر رشد اقتصادی و تورم را در کشور بررسی می کند.
برای تجزیه و تحلیل تاثیر تکانه پولی بر رشد و تورم اقتصادی، از قاعده نرخ رشد پایه پولی در چارچوب تعادل ...
بیشتر
اقتصاد ایران، در سال های اخیر افزایش تکانه های پولی و تورم فزاینده را تجربه کرده است. به همین علت، انتظار می رود تکانه پولی تاثیر مثبتی بر تورم دارد. براین اساس، پژوهش حاضر تاثیر تکانه پولی بر رشد اقتصادی و تورم را در کشور بررسی می کند.
برای تجزیه و تحلیل تاثیر تکانه پولی بر رشد و تورم اقتصادی، از قاعده نرخ رشد پایه پولی در چارچوب تعادل عمومی تصادفی پویا استفاده میشود. معادلات، با توجه به ساختار اقتصاد ایران تعریف و تبیین شده اند. به منظور تطبیق الگوی پژوهش با اقتصاد ایران، چسبندگی قیمت، درآمد نفت، سیاست مالی دولت، نقش بانک مرکزی و بانک های تجاری در نظر گرفته شده اند. داده های مورد نیاز، دربرگیرنده دوره 1389-1352 هستند که براساس سال پایه 1376 از آمار و اطلاعات بانک مرکزی استخراج شده اند.
نتایج نشان می دهند تکانه فن آوری به افزایش تولید غیر نفتی و تورم منجر می شود. تکانه های نفتی و پایه پولی باعث افزایش تولید غیر نفتی و افزایش تورم می شوند. از سوی دیگر، تکانه فن آوری و نفتی، رشد اقتصادی را افزایش می دهند. اما، تکانه پایه پولی بر رشد اقتصادی بی اثر است.
با توجه به تاثیر تکانه ها بر اقتصاد کشور، مشاهده می شود تکانه فن آوری بر متغیرتولید و تکانه پایه پولی بر تورم دارای بیشترین تاثیر هستند.
محمد حسن فطرس؛ رضا معبودی
چکیده
این مقاله عدم تقارن رفتار نابرابری مخارج مصرفی و رفتار نابرابری درآمدی را بررسی و ارتباط میان توزیع مخارج مصرفی و نوسانات توزیع درآمدی را در خانوار های شهری ایران مطالعه می کند. با توجه به ارتباط درآمد و مخارج مصرفی، مقایسه نوسانات و پراکندگی های مخارج مصرفی که از طریق نوسانات و شوک های توزیع درآمد ایجاد می شوند، مفید است.
جهت بررسی ...
بیشتر
این مقاله عدم تقارن رفتار نابرابری مخارج مصرفی و رفتار نابرابری درآمدی را بررسی و ارتباط میان توزیع مخارج مصرفی و نوسانات توزیع درآمدی را در خانوار های شهری ایران مطالعه می کند. با توجه به ارتباط درآمد و مخارج مصرفی، مقایسه نوسانات و پراکندگی های مخارج مصرفی که از طریق نوسانات و شوک های توزیع درآمد ایجاد می شوند، مفید است.
جهت بررسی ارتباط بین نابرابری درآمدی و نابرابری مخارج مصرفی، شاخص واریانس لگاریتم ها و ضریب جینی بکار رفتند. برای این منظور، داده های درآمد و هزینه گروه های ده گانه درآمدی دوره زمانی 1385-1358 که از نتایج تفصیلی آمارگیری بودجه خانوارهای شهری مرکز آمار ایران اخذ شده اند مورد استفاده. قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل روابط بین متغیرها، روش داده های پانلی بکار رفت.
یافته های پژوهش نشان می دهند که مقدار نابرابری مخارج مصرفی کمتر از مقدار نابرابری درآمدی است. یعنی، تمامی نوسانات و پراکندگی های توزیع درآمد به توزیع مخارج مصرفی منتقل نمی شوند. بنابراین، در گروه های درآمدی عدم تقارنی بین رفتار نابرابری مخارج مصرفی و رفتار نابرابری درآمدی مشاهده میشود.
محمد حسن فطرس؛ منصوری منصوری؛ شعبانی شعبانی
چکیده
Considering the close relationship between energy (including electricity) consumption and economic growth in the world economy the determination of the quantity and the quality of such a relationship within the Iranian economy could be helpful for the conception and definition of the electricity sector's policies. This article investigates the existence of Granger’s Causality relationship between electricity consumption and GDP of Iran during 1967-2006 and tries to determine the direction of this causality. For this purpose, we firstly survey the stationarity of electricity and GDP variables. ...
بیشتر
Considering the close relationship between energy (including electricity) consumption and economic growth in the world economy the determination of the quantity and the quality of such a relationship within the Iranian economy could be helpful for the conception and definition of the electricity sector's policies. This article investigates the existence of Granger’s Causality relationship between electricity consumption and GDP of Iran during 1967-2006 and tries to determine the direction of this causality. For this purpose, we firstly survey the stationarity of electricity and GDP variables. Then, using the Toda-Yamamoto Method, we test the causality relationship between these two variables. According to the results, we can advance that in Iran the economic growth is prior to electricity consumption. So, the electricity reduction policy could be followed without any difficulty for economic growth.