بازارهای سرمایه
محمد حسین فتحه؛ پریسا رحمانی
چکیده
استراتژی کسبوکار شرکتها در دستیابی به اهداف شرکت، نقش اساسی را بر عهده دارد و استراتژیها میبایست بر اساس توانایی، منابع و اهداف شرکت اتخاذ گردد. انتخاب استراتژی اشتباه میتواند منافع ذینفعان و شرکت را به خطر بیندازد؛ ازاینرو باید بر اتخاذ استراتژی توسط مدیران، نظارت شود. دراینبین حاکمیت شرکتی با دو بازوی مدیران غیرموظف ...
بیشتر
استراتژی کسبوکار شرکتها در دستیابی به اهداف شرکت، نقش اساسی را بر عهده دارد و استراتژیها میبایست بر اساس توانایی، منابع و اهداف شرکت اتخاذ گردد. انتخاب استراتژی اشتباه میتواند منافع ذینفعان و شرکت را به خطر بیندازد؛ ازاینرو باید بر اتخاذ استراتژی توسط مدیران، نظارت شود. دراینبین حاکمیت شرکتی با دو بازوی مدیران غیرموظف و کمیته حسابرسی بهعنوان ابزارهای نظارت بر عملکرد مدیران و عملکرد کلی شرکتها، احتمالاً در اتخاذ استراتژی کسبوکار مؤثر است؛ بنابراین هدف این مطالعه ارائه شواهدی جدید، در مورد رابطه بین حاکمیت هیئتمدیره و کمیته حسابرسی بهعنوان دو رکن اساسی حاکمیت شرکتی، نسبت به استراتژی تهاجمی کسبوکار واحدهای تجاری است. پژوهش حاضر بنیادی و از بعد روششناسی، همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) است. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از غربالگری، 131 شرکت بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دوره زمانی 10 ساله بین سالهای 1390 الی 1399 موردبررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش نشان داد در فرضیه اول کیفیت هیئتمدیره تأثیر مستقیم بر استراتژی تهاجمی کسبوکار شرکتها دارد. نتایج فرضیه دوم نیز نشان داد کیفیت کمیته حسابرسی تأثیری بر استراتژی تهاجمی کسبوکار شرکتها ندارد. شرکتهایی که خواستار پیشرفت و پیشی گرفتن از رقبا در بازار میباشند با انتخاب استراتژی تهاجمی و استفاده از برنامههای عملیاتی نوین و فناوریهای جدید، درواقع نوعی ریسک و مخاطره را قبول مینمایند که میبایست در سایه برنامهریزی اصولی و دقیق باشد؛ بنابراین اینگونه شرکتها نیازمند کنترلهای دقیق داخلی که نتیجه نظارت مدیران بهصورت دقیق و داشتن حاکمیت شرکتی قوی و با کیفیت است، هستند و گواه این امر نیز نتایج بهدستآمده است که نشان میدهد ارتقای کیفیت هیئتمدیره میتواند بر انتخاب استراتژی تهاجمی کسبوکار تأثیر مستقیم داشته باشد.
بازارهای سرمایه
عبدالرسول رحمانیان کوشککی؛ فائزه نظری
چکیده
هدف: هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی رابطه میان نگهداشت وجه نقد و کارایی سرمایهگذاری در شرکتهای دارای بحران مالی با لحاظ کردن نقش حاکمیت شرکتی است. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از بعد روششناسی، همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) میباشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونهگیری ...
بیشتر
هدف: هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی رابطه میان نگهداشت وجه نقد و کارایی سرمایهگذاری در شرکتهای دارای بحران مالی با لحاظ کردن نقش حاکمیت شرکتی است. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از بعد روششناسی، همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) میباشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونهگیری حذف سیستماتیک، 132 شرکت بهعنوان نمونه پژوهش انتخابشده و در دوره زمانی 8 ساله بین سالهای 1392 الی 1399 مورد بررسی قرار گرفتند.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش نشان داد که بین نگهداشت وجه نقد و کارایی سرمایهگذاری رابطه مستقیم وجود دارد. تعامل حاکمیت شرکتی و نگهداشت وجه نقد تأثیر معکوس بر کارایی سرمایهگذاری دارد اما نهایتاً تعامل حاکمیت شرکتی و نگهداشت وجه نقد در شرکتهای دارای بحران مالی تأثیری بر کارایی سرمایهگذاری ندارد.نتیجه گیری: مدیران شرکتها با داشتن برنامهای مدون و اصولی در جهت مدیریت منابع نقدینگی و انباشت وجه نقد در شرکتها قادرند در زمان مواجهه با سرمایهگذاریهای با سوددهی بالا توانایی تصمیمگیری سریع را داشته باشند. همچنین با داشتن برنامهای مدون جهت پیشگیری از بروز بحران مالی و حتیالمقدور استفاده از تیمهای متخصص در زمینه مالی و اقتصادی جهت پیشگیری و یا خروج از بحران مالی استفاده نمایند.